Web Analytics Made Easy - Statcounter

چندسالی می‌شود که روز ۱۸ تیرماه روز ادبیات کودک و نوجوان نام‌گذاری شده است. علت این نام‌گذاری از دست دادن یک نویسنده کودک و نوجوان برجسته یعنی مهدی آذریزدی در این روز است. مهدی آذریزدی برای فعالان حوزه ادبیات کودک و نوجوان همچنین مخاطبان اصلی این حوزه یعنی خودِ کودکان و نوجوانان به‌واسطه کتاب‌ها و قصه‌هایی که نوشت نام آشنایی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چند سال پس از فوت ایشان به پاس تلاش‌ها و زحماتی که او برای ادبیات کودک و نوجوان کشورمان کشیده و آثار ارزشمندی که تولید کرده بود، ۱۸ تیر به‌عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان در تقویم رسمی کشور ثبت شد.

انتخاب یک روز به‌عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان حتی اگر یک نام باشد، به‌واسطه تکرار هر ساله آن و یادآوری مکرر این اتفاق می‌تواند مفید باشد. ما باید بپذیریم ادبیات کودک و نوجوان بر کودک و نوجوان امروز که بزرگسالان آینده خواهند بود، بسیار تاثیرگذار است.

این روز و نامگذاری آن و پیوندی که نام این روز با کتاب خورده است، می‌تواند بهانه خوبی باشد برای اینکه بتوانیم کتاب را به‌عنوان یک یار مهربان وارد زندگی کودکان و نوجوانان کنیم.

در همین راستا جهت بررسی احوال این حوزه پای صحبت دو نویسنده فعال و تاثیرگذار در این عرصه نشسته‌ایم و با آن‌ها درمورد احوال این روزهای کتاب کودک و نوجوان گفتگو کردیم و همچنین گریزی بر بایدها و نبایدهای این حوزه زدیم.

بیشتر بخوانید 

روزی که جهان به کتاب کودک توجه می‌کند

توجه زیاد به سرگرمی کتاب کودک موجب فاصله از ادبیات می‌شود

افسانه موسوی گرمارودی که سال‌هاست در زمینه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت دارد و تاکنون بیش از۳۰ اثر در این زمینه منتشرکرده درمورد کمیت و کیفیت آثاری که درحال حاضر در این حوزه وجود دارند گفت: ما با انبوهی از کتاب کودک مواجهیم ولی متأسفانه با کمبود کتاب‌های ارزشمند مواجهیم؛کتاب‌هایی که نیاز کودکانمان را برطرف کنند و سال‌ها در ذهنشان ماندگار باشند و علاوه بر بیان نکته‌ای، لذت خواندن را در آن‌ها تقویت کنند و باعث شادابی آن‌ها شوند.

این نویسنده با اشاره به اهمیت جنبه تعلیمی بودن ادبیات کودک و نوجوان عنوان کرد: ادبیات جز آموزش و تعلیم نیست. اگر ما تنها به سرگرمی کتاب کودک توجه کنیم، از ادبیات فاصله می‌گیریم؛ همان طور که اگر فقط به آموزش توجه کنیم. آن چه امروز کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد همین مطلب است؛ داستان‌های کودک یا صرفا آموزشی هستند و از داستان و ادبیات فاصله می‌گیرند یا صرفا فانتزی و سرگرم کننده‌اند که در این صورت نیز با ادبیات فاصله دارند.

گرمارودی همچنین با اشاره به این که نویسنده این حوزه باید با چالش‌های جدید کودک جلو رود، گفت: نویسنده کودک ملزم است خود را به جهان کودک نزدیک کند اگر نه مخاطب خود را از دست می‌دهد. به یقین طرح موضوعات چالشی ضرورت دارد؛ اما نیازمند هم فکری و مشاوره با اهل آن است.

وی گفت: یکی از چالش ها می تواند مرگ یا غم باشد که امیدوارم کودکانمان بسیار کم تر با آن مواجه باشند. غم و اندوه هم بخشی از زندگی کودکان ماست. چگونگی برخورد با آن و نوشتن از آن باید با همراهی اهل آن و متخصصان این حوزه باشد تا ناخواسته به جای کمک، به مخاطبان آسیبی نرسد. این موضوعات بسیار حساس هستند و باید با آن ها به دقت برخورد شود.

این کارشناس حوزه ادبیات کودک و نوجوان از اولین کتاب‌هایی که در کودکی مطالعه کرده بود به «مهمان‌های ناخوانده» اشاره کرد.

وی همچنین افزود: متأسفانه کتاب‌های خوبی که اخیرا خواندم بیشتر کتاب‌های ترجمه بوده و در این بین آثار لوئیس سکر به نظرم هم داستان بی‌خطا و زبان مناسب دارند و هم آموزشی و سرگرم کننده‌اند.

متاسفانه ما به کار جوان‌ترها بها نمی‌دهیم

همچنین غلامرضا بکتاش از دیگر شاعران و نویسندگان حوزه کودک و نوجوان با گلایه از وضعیت چاپ و نشر کشور گفت: در یک کشوری مثل کشور ما که مدیران زمان زیادی برای مدیریت ندارند و عوض می‌شوند، کار فرهنگی آسیب می‌بیند و اگر یک مدیر هم بخواهد کار فرهنگی کند فرصت نمی‌کند. وضعیت کتاب و کتابخوانی خوب نیست و به همین دلیل کتاب چاپ نمی‌شود.

وی افزود: اگر کتابی هم چاپ می‌شود با مشقت فراوان نویسنده همراه است. نویسنده و شاعر کار خود را می‌کند اما قرار نیست که میان سنگ‌های مشکلات قرار بگیرد. باید بگویم که راه برون‌رفت از این مشکل به نگاه فرهنگی مدیران بستگی دارد. چرا که اگر مدیران علاقه‌مند به هنر، ادبیات، کتاب و کتابخوانی باشند وضعیت بهتر می‌شود. اگر نگاه یک مدیر تغییر نکند و اولویت‌های دیگری غیر از فرهنگ داشته باشد منِ نویسنده نمی‌توانم کاری کنم.

این شاعر با اشاره به نسل جدید نویسندگان و شاعران حوزه کودک و نوجوان عنوان کرد: ما تعداد زیادی از استعدادان جوان داریم که بهتر است به آن‌ها فرصت انتشار کتاب بدهیم تا استعدادشان شکوفا شود. مطمئنم اگر جوانان وارد کار شوند، بسیار بهتر از ما کار می‌کنند. متاسفانه ما به کار جوان‌ترها بها نمی‌دهیم. یک تیم فوتبال هم باید جوانان را جایگزین مسن‌ترها بکند تا یک تیم خوب داشته باشد. ما این کار را نمی‌کنیم و به آن‌ها فرصت تجربه کردن نمی‌دهیم. بهترین راهکار این است که جوانان به عرصه بیایند و اشتباهات و ایراداتشان را ببینند تا در کتاب بعدی اصلاح کنند.

وی درمورد آموزشی و تعلیمی بودن کتاب‌های این حوزه بیان کرد: به قول زنده یاد توران میرهادی من با آموزش ادبیات موافقم اما با ادبیات آموزشی نه. واقعیت این است که ادبیات نمی‌آید به شما آموزش دهد که به شیشه سنگ بزنید یا نه. در قالب هنر کتاب کودک این موارد را به صورت پنهان دارد. اگر قرار است آموزشی بدهیم در همان مهدکودک و توسط مربی به کودکان آموزش دهیم.

کودک بیشتر از ما اندوه و مشکلات را می‌شناسد

بکتاش با اشاره به این که باید از مشکلات هم برای کودکان و نوجوانان حرف زد، گفت: کودکان بیشتر از ما اندوه و مشکلات را می‌شناسند. آن‌ها مرگ را می‌شناسند. برای شاعری مثل من و به طور کلی در ادبیات بهتر است مرگ را برای کودک با مرگ جوجه عیدی نشان دهیم و نشان بدهیم که بعد از مرگ چه اتفاقی می‌افتد. این را نشان بدهیم که ما مسئول اعمال خودمان هستیم.

وی در پایان به کتاب‌هایی که اخیرا مطالعه کرده‌است اشاره و عنوان کرد: من اخیرا کتاب‌های «اولدوز و کلاغ‌ها» از صمدبهرنگی و «از این باغ شرقی» از پروین سلاجقه را خوانده‌ام. اولین کتابی را که در کودکی خوانده‌ام خوب خاطرم است که از مسجد محله‌مان امانت گرفته بودم و داستان آن درمورد یک خروس بود. اما کتابی که در دبیرستان خواندم و بر من اثر گذاشت، کتاب «خارهای الجزایر» بود.

 به نظر می‌رسد مسئولان حوزه ادبیات کودک و نوجوان برای سرپا نگه‌داشتن این حوزه باید تلاش مضاعفی به کار بگیرند. با استقبال کودکان و نوجوانان از کتاب‌های ترجمه شده و با توجه به پیشرفت جوامع، کودکان و نوجوانان امروز نیازمند هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی دقیق‌تری متناسب با جامعه و فرهنگ امروز ما هستند. همچنان که رهبر مقام معظم رهبری در بازدید از نمایشگاه کتاب امسال تاکید داشتند تا آنجا که امکان پذیر است در زمینه تولید کتاب‌های کودکان و نوجوانان متناسب با فرهنگ خودمان، تلاش شود تا از کتاب‌های بیگانه بی‌نیاز شویم.

منبع: ایرنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی مناسبتی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: کتاب کودک بازار کتاب کودک ادبیات کودک و نوجوان کودکان و نوجوانان کتاب کودک کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۷۶۳۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتاب‌هایی که اگر فیلم شوند، پرفروش می‌شوند

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شده‌ای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، می‌شناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتاب‌های متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی می‌توان این کتاب‌ها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه می‌خوانیم:

خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی می‌تواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟

ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوان‌ها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیت‌ها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانم‌هایی که مشکلات و مسائل زندگی‌ شان تقریباً شبیه آنها است، کمک می‌کند. کلاً قصه گویی ما ایرانی‌ها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئله‌ای پیش‌آمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم می‌توانی همان راه را بروی و موفق شوی.

الگویی برای زنان امروز

 زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمی‌داند که دقیقاً از خودش چه می‌خواهد. دلش می‌خواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش می‌خواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش می‌خواهد یک مانکن باشد ... نمی‌داند چه می‌خواهد و به همین دلیل هر دری را می‌زند تا ببیند کدام یک از این جنبه‌ها می‌تواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آن‌ها از این جهت که این راه را نشان می‌دهد و الگویی می‌شود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.

کیفیت کتاب‌های منتشر شده در این زمینه چگونه است؟

 آن چنان نیست که انتظار می‌رود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژه‌ها و زندگی‌هایی که بازتاب داده می‌شود، کتاب‌ها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش می‌روند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق می‌کنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقت‌هایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتاب‌های این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانواده‌ها باعث می‌شود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش می‌خواهد بنویسد همین منجر می‌شود به کتاب‌سازی.

حجم کار زیاد است و همه دلشان می‌خواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کرده‌اند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همین‌ها دست به دست هم می‌دهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.

ضربه به ادبیات پایداری و کتاب‌هایی که طعم و نمک ندارند

این کتاب سازی‌ها چه آسیبی می‌زنند و در مقابل چه کار باید کرد؟

 دلم می‌خواهد به نهادها و ارگان‌های مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزه‌ی ادبیات و بحث‌های رسانه‌ای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهاد‌ها و ارگان‌ها و سازمان‌هایی خوردیم که دلشان می‌خواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتاب‌ها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتاب‌ها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب می‌زنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتاب‌های حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رسته‌های نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیه‌ی نهاد‌ها و ارگان‌ها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...

این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بی‌روح هستند و طعم و نمک ندارند.

نظرتان درباره جایزه‌ها چیست؟

جایزه‌ها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسنده‌هاست اما عملاً جایزه‌ها برای کتاب‌های سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب می‌نویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ می‌کنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!

این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسنده‌هایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمی‌گیرد.

اعتبار جوایز به آثاری است که بر می‌گزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشته‌اند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح می‌دهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.

یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگان‌ها هیچ نیازی نیست؟

این حمایت‌ها و احساس تکلیف‌های نادرست باعث شده ما با لشکری از آدم‌ها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بی‌در و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا می‌سوزد و احساس می‌کنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمی‌شناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر می‌کنند نویسنده شده‌اند. نویسنده‌ای که رمان نخوانده و ادبیات و سبک‌ها و اصلاً جریانات ادبی را نمی‌شناسد، چطور می‌تواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟

قلم‌هایی که نیاز به رشد دارند

این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمی‌شود. اما این اتفاق دارد می‌افتد و کرور کرور از این مدل آدم‌ها می‌آیند و کتاب می‌نویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح می‌شوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمی‌شود. این درد هم دامن‌گیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسنده‌ها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمان‌های خوانده شده‌شان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!

طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه می‌کنند نباید منتظر کتاب‌های مانا و تأثیر گذار باشیم.

مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتاب‌های ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتاب‌ها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟

این را باید از کارگردان‌ها و سینماگران و تهیه کننده‌ها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و می‌توانند سرمایه‌شان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلم‌هایی که ساخته‌ می‌شود استقبال می‌کنند.

چه طور می‌توان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟

سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمی‌داند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهم‌تر است. کتاب‌های خوب دفاع مقدس کارهای آماده‌ای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنه‌های نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتاب‌ها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سال‌های پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژه‌ها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخش‌اش شاید بحث همین رسانه‌ها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکرده‌اند تا گفت‌وگویی بین نویسنده و فیلمنامه‌نویس یا تهیه‌کننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیه‌کننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفت‌وگویی بین این دو گروه برقرار نمی‌شود.

به هر حال برای بسیاری از کارگردان‌ها و تهیه کننده‌ها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتاب‌های دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان می‌توانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلم‌های خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگ‌های خلاقانه و با صحنه پردازی‌های فکر شده توانسته‌اند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • آخر هفته‌ای با رنگ تنوع،نشاط و تخفیف در بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب تهران
  • رویکرد ما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان حمایت جدی از «تألیف» است
  • ۹۰ درصد کارهای اجرایی کارخانه کاغذ زاگرس انجام شده است
  • تولید ادبیات کودک و نوجوان با مشکل روبروست
  • دانشگاه شیراز میزبان نهمین همایش ملی ادبیات کودک شد
  • ‌دانشگاه شیراز میزبان نهمین همایش ملی ادبیات کودک می‌شود
  • رویداد‌های باغ هنر در حوزه هنری کودک و نوجوان
  • کتاب‌هایی که اگر فیلم شوند، پرفروش می‌شوند
  • باید و نبایدهای کتاب دینی برای بچه‌های امروز
  • افزایش ظرفیت تولید کاغذ تحریر/ ناشران و مخاطبان کودک و نوجوان حمایت می‌شوند